ﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ دنیای این روزای منﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ

*یادت بیاد تو قصه مون ،میون ما فاصله بود ،تو دستای قشنگ تو یه دفتر خاطره بود*

ﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ دنیای این روزای منﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ

*یادت بیاد تو قصه مون ،میون ما فاصله بود ،تو دستای قشنگ تو یه دفتر خاطره بود*

پست ۴۴

سلاممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم  

البته با تاخیر فراوان

بالاخره رفتیم مدرسه و مشکلاتمون شروع شد......روز از نو،روزی از نو 

یک هفته گذشته و تمام معلمان گرام شروع کردن به درس دادن....گازشو گرفتن و با سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کردن و درس میدن،بعدشم هِی جَو میدن عقبیم عقبیم 

آخه یکی نیست بهشون بگه کجا عقبیم؟!تازه هفته اوله که اومدیم،بذارین یه کم از حال و هوای نابستون بیایم بیرون بعد شروع کنین به عذاب دادن ماحالا هم که شانس مزخرف ما شدیم سالی واحدی،دیگه فاتحه مون خونده اسآخه یکی نیس به اونی که این پیشنهاد چرند و داده بگه که این دیگه چه وضعشه؟!ما باید بدبخت بشیم که شما میواین یه سال زودتر این امر رو اجرا کنین؟!حداقل میذاشتین واسه سال دیگه که میخواین کتابا رو عوض کنیناین معلما هم انگار نه انگار....کار خودشون  رو میکنن....اون از دبیر ریاضی که نیوده ۱۶ صفحه درس داده ،ائنم از دبیر زیست که انگار دنبالشن....تند تند درس میده فک کرده با یه سری نخبه طرفهمثلا خیر سرم دارم از پارسال زیست رو واسش توضیح میدم،انگار نه انگار....مثنکه اون لحظه داشتم با دیوار صحبت میکردم....هیچ عکس العملی نشون نمیداد....دلم میخواست بلند میشدم و خرخره اشو میجویدیمواقعا لحظه ی بدی بودتو هفته ای که گذشت فقط روز دختر عالی بود....چون از مجری صدا و سیما خانوم«صفوی زاده» و از رادیو هم آقای «امامیه» رو دعوت کرده بودن مدرسه مااین کارشون باز جای تشکر دارهچون واقعا به من و دوستام خوش گذشت و از خنده دل درد گرفته بودیم.....برنا مه شون عالی بو عالیاجرایدوستمم که حرف نداشت....یه پا مجری درجه یکه واسه خودشهر سال بهتر از پارسال برنامه اجرا میکنه....نمیدونم چرا نمیره صدا و سیما کار کنه؟!کارش میگیره....من مطمئنم 

خب این خلاصه ای بود از اتفاقات این هفته که گذشت.....سعی میکنم هر روز بنویسم....اما بحث،بحثه حوصله و وقته.....چون بعضی وقتا هیچ کدومش در من یافت نمیشهایشاالله دفعه بعد بهتر تعریف کنم با جزئیات بیشتر 

و اما شعار من که در سال جدید تغییر نموده: 

من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه.... 

خدا با ما نشسته چای مینوشه...... 

تا بعد فعلا بابای.....

نظرات 4 + ارسال نظر

سلامـــــــــــــــ گلم آپت خیلی جالب و خندنی بوود شکسته نفسی نکن

سلامممممم عزیزم
مرسی که اینجا اومدی
باشه چشـــــــــــــــــــم
خیلی گلی

سلامـــــــــــــــ گلم آپت خیلی جالب و خوندنی بوود شکسته نفسی نکن

سلامممممم عزیزم
مرسی که اینجا اومدی
باشه چشـــــــــــــــــــم
خیلی گلی

قلم شنبه 9 مهر 1390 ساعت 09:50 ق.ظ

عاشقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتــــــــــــــــم
شما ها لطف دارید
خوشحالم که بهتون خوش گذشت و به دلتون نشست .
تو هم یه فکری واسه خودت بکن حیفه این نوشته ها کتاب نشه
واقعا با این کار چرت نفهم هایی که کل کره مغزشون غیر فعال در عجیم
عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مثل همیشه

فدای تو جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــگر
نه عزیزم این حرفا چیه......خیلی هم راست گفتم و گفتیم
واقعا عالی بود....تبریککککککککککککککککککککککککک
نه بابا!!!نوشته های من که به درد کتاب شدن نمیخوره....دل نوشته ها و خط خوردگی هاتون لایق کتاب شدنه عزیزم
آخ گفتی
ممنونم ممنون مثل همیشه

قلم شنبه 9 مهر 1390 ساعت 09:51 ق.ظ


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد