ﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ دنیای این روزای منﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ

*یادت بیاد تو قصه مون ،میون ما فاصله بود ،تو دستای قشنگ تو یه دفتر خاطره بود*

ﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ دنیای این روزای منﱟﱞﱡ۩ﱡﱞﱟﱢ

*یادت بیاد تو قصه مون ،میون ما فاصله بود ،تو دستای قشنگ تو یه دفتر خاطره بود*

پست ۵۲

سلامـ ...

خوبید؟؟

منکهـ عالیَمـ ...!

میدونید چرا؟؟؟

چونـ بالاخرهـ تمومـ شد...!

اگهـ گفتید چیـ ؟؟

معلومهـ درسـ و مدرسهـ ....

دیروزمـ رفتیمـ جشنـ فارغـ التحصیلیـ ... اما بهـ قولـ دکتر تازهـ اولهـ راهیمـ کجا

فارقـ شدیمـ ...

الانمـ یهـ خلاصهـ ازشـ مینویسمـ تا حلشو ببریمـ ... موافقید آیا گویا؟

دیروز

پنج شنبه

۹/۰۳/۱۳۹۱

باشگاه

جشن فارغ التحصیلی

مدیر،ناظم،کادر مدرسه،دبیران محترم

مادرا+پدرا+خواهر برادرا

تو سالن

برنامه ها

کلیپ عکس

تقدیر از دبیران

تقدیر از دانش آموزان

گرفتنعکس مثه آدمایی که رو فرش قرمز راه میرن

کلی حال و حول و کیفففففففففففففففففففففففففف

و در آخر

پرتاب کلاه

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پذیرایی عالی...از مدرسه بعید بود

تشکر ویژه از زهرا خانوم گل

خدافظی از دبیران و دوستان+اشک زیاد

دلم برای تک تکتون تنگ میشه....کاش اینجا بیاید و یه یادی کنید!

ضد حال دیروز:چسبیدن آدامس به ته کفشم!

خوشحالی دیروز:گرفتن کلی عکس با دوستان+پدر مادرا!

سوتی دیروز:منکه سوتی ندادم...بقیه رو نمیدونم

راستی

لباسای فارغ التحصیلی دیروز چقد بهمون میومد

عالیییییییییییییی بود

خوش گذشت در حد تیم ملی آلمان...مگه نه زهرا جووونم؟؟؟


دوشیزه نوشت ۱:دیگه خاطرات این دوران تموم شد!ایشالا خاطرات مراتب

بالاتر!

دوشیزه نوشت ۲:شرمنده که امسال زیاد از خاطره هامون ننوشتم...درسا

زیادی سنگین بود!

دوشیزه نوشت ۳:بچه ها اگه میاین اینجا لطفا اظهار وجود کنین تا منم

خوشحال شم!

دوشیزه نوشت ۴:همه تون رو قد تموم دنیا دوست دارم!

دوشیزه نوشت ۵:افتخار میکنم به خودم که دوستی هموچون شماها داشتم!


تا یه آپ دیگه فعلا بابای....

پست ۵۱

سلامممممممممممم 

بعد از چند وقت؟ 

نمیدونم؟! 

ولی خب واسه اومدنم دیر نیست....مگه نه؟! 

چه میشه کرد...سرم شلوغه در حد بنز.....حوصله ندارم در حد ایران.....تنبلم در حد تیم ملی اسپانیا 

اما قول میدم زود زود آپ کنم....ولی قول صد در صد نمیدم 

بریم سراغ اتفاقات: 

مدرسه  

 

امتحان ها

 

بعد خرداد 

 

غیر نهایی 

 

توی روحشون 

 

امتحان  

 

نهایی 

 

ووووووووووووووووووووییییییییییییییییییییییی  

 

خدا به دادددددددددددددددد 

 

سال نو 

 

تحولی نو 

 

کنکووووووووووووووووووووور 

 

به درک!!!!!!!!!! 

 

لعنت به هر چی درس و دانشگاست  

 

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  

 

کممممممممممممممممممممممممممممممممممممک 

 

اینم خلاصه ای از اتفاقات اخیر 

 

نمیدونم تا چه حد دووم میارم واسه خوندنشون 

 

فعلا بای.......

پست ۵۰

امروز  

 

ترس 

 

وحشت 

 

بابت پیچوندن مدرسه روز پنج شنبه 

 

گریز از ناظم 

 

فرار به هرجا ،حتی تو دست شویی 

 

بالاخره در دام افتادم 

 

مظلوم نمایی 

 

توجیه و موجه کردن غیبت 

 

امتحان زیست ۵ تا سوال 

 

سوالا عالی 

 

فقط فک کنم مثله همیشه(کلا اشتباه فک میکنم) ۲۵٪ غلط داشته باشم!! 

 

زبان بد نبود 

 

فیزیک درس داد 

 

روز عادی و معمولی 

 

همراه با چاشنی بی حوصلگی 

 

غلط کردن بابت کار احمقانه ای که بیه طرحش رو ریخته بودن 

 

دینی خوب 

 

نمره ام هم خوب 

 

جشن  

 

عید غدیر 

 

حوصله سر بر 

 

تحمل به سختی 

 

آخرشم یه مولودی مزخرف تر 

 

زنگ خونه زده شد...هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا 

 

من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه.... 

خدا با ما نشسته چای مینوشـه....   

 

تا بعد فعلا بابای........

 

پست ۴۹

سلام به دوستای گلم! 

 

دیروز 

 

بد ترین روز هفته 

 

عصبانی 

 

هیجان 

 

اتحاد 

 

فردا 

 

که امروز باشه 

 

نمیریم مدرسه 

 

واسه دلخوشی 

 

پوز زنی 

 

حال گیری 

 

چشم و هم چشمی به ریاضی ها 

 

متاسفم 

 

واسه مدرسه 

 

مدیر و عوامل روی صحنه و پشت صحنه 

 

ما رو خنگ فرض کردن 

 

جرات دارن نمره کم کنن 

 

مدرسه با خاک یکسان میشه 

 

اگه این دو روز رو تعطیلمون میکردن کار به اهای باریک کشیده نمیشد 

 

تقصیر خودشون بود 

 

همش هم تطاهر میکنن 

 

واسه بازدید از مدرسه کلی بهش رسیدن 

 

عوض به فکر بودن واسه راحتی بچه ها،  

 

به فکر خوب جلوه دادن مدرسه مزخرفشون جلوی کله گنده هاس 

 

هفته دیگه کلا بدبختیم 

 

امتحان پشت امتحان 

 

نمیدونم از کدومش شروع کنم 

 

کشیدن شکل های زیستم که قوز بالا قوزه  

 

همون طور که همیشه میگم: 

 

ما از اولم بدبخت و بیچاره بودیم!!! 

 

اینم از خاطرات این دو روز بنده... 

 

گرچه اتفاقات و خاطره ها بسیاره، 

 

اما چه کنم که وقت ندارم... 

 

برم سراغ شعار و خلاص کنم این پست رو : 

 

من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه.... 

 

خدا با ما نشسته چای می نوشه.... 

 

تا بعد فعلا بابای....

تولد

سلامممممممممممممممممممممممم 

 

راسش فقط اومدم بگم که امـــــــــــــــــــــــــــروز تولد وبلاگـــــــــــــــم هست! 

 

تولـــــــــــــدت مبارککککککککککککک وبلاگ عزیزم! 

 

واقعا ممنونم ازت که گذاشتی اینجا هرچی دلم بخواد بگم و خاطراتم ثبت بشه! 

 

یادگاری های خوبی اینجا برام هست! 

 

خیلی خوشحالم که تو رو دارم! 

 

خوب دیگه....تا بعد فعلا بابای.............