واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مردم از بس که منتظر موندم تا این صفحه اینترنت بالا
بیاد!
اعصابم خورد شد!
۴۵ دقیقه است که این پشت نشستم تا یه صفحه باز
بشه!
هر کی بود تا الان به اینجاش رسیده بود!
والا به خدا!اینم شد اینترنت پر سرعت!
این اتصالاتم با این جوایزش!
همون بهتر که جایزه نده!
همش به درد خودش و این مردمش میخوره!
حالا از این حرفا بگذرم و برم سراغ امروز!
خیلی خوب بود!
یه چیزی عالی تر از عالیییییییییییییییییییییییییی!
چون فهمیدم خیلی ها با من تو خیلی چیزا هم عقیده
هستن!
حیف که حرف من رو دیر میفهمن و بهش پی میبرن!
من یه چیزی رو چند وقت پیش میگم و حالا اونا
میفهمن که اون موقع راست میگفتم و حالا اونا تازه
بهش رسیدن!
اییییییییییییییییییییییییییییییی خداااااااااااااااااااااااااااااااا
واقعا که شکرت!
نمیدونم از اتفاق های امروز بگم یا از خودم!
دیگه قاطی کردم!
چون اگه یه ذره طولانی بشه ادم حوصله اش سر
میره!
پس همه رو به صورت ام پی تیری میگم!
امممممممممممممممممممممممممممم.........!
اهان!
از کلاس ریاضی و دبیرش بگم!
راستش این دبیر ما بعضی وقتا از ادم خوب میگه
بعضی وقتا هم تیکه بارمون میکنه و بیشتر اوقات هم
دست نوازش به سرمون میکشه!
البته با تو سری زدن با کتاب محترم ریاضی!
خیلی جالبه واقعا!
به هر کی بگی از خنده میترکه!
ولی خداییش باید بگم که گاهی اوقات بد به نظر
نمیرسه اما بیشتر اوقات دیگه خودم و خود بچه ها
میدونن که چه جوری میشه!
و اما از زنگ اخر بگم که بهترین زنگ و درس و معلم رو با
هم داره!
خیلی خوبه!
منکه خیلی خیلی خیلی خیلی لذت میبرم!
درسته درس چرتیه اما برای بی کاری عالیه!
البته باید بگم که کتاب محترمی هست اما چه باید کرد
بالاخره تا اخر سال یه جوری باید تحملش کرد!
امروز شاگرد جدیدمون نیومده بود!
هنوز نرسیده مدرسه رو پیچوند!
اینم یه جورشه دیگه!
ایییییییییییییییییییییییییییییییییییواااااااااااااااااااااااای!!!!
داشت یادم میرفت تایپ کنم که چهارشنبه قراره نمره
هامون رو بدن(کارنامه)!
واقعا که چه روزه خوبیه!
بیرون رفتن پنج شنبه و تفریح و خوش گذرونی ممنوع
میشه اگه معدل پایین بیاد!
پس امیدوارم که همه بر و بچه های کلاسمون معدل
خوبی بگیرن!
الههههههههههههههههههی امممممممممممممین!
راستی تا یادم نرفته بگم داشتم پست های قبلی ام
رو میخوندم که دیدم بعضی از جمله هام فعل های
شبیه به هم داره و حتی جمله ها هم خیلی به هم
نزدیکه!
خواستم بگم چون هر چی به ذهنم میاد همون رو
تایپ میکنم این جوری میشه!
امروز با اینکه دوشنبه بود و برناممون سنگین بود اما
به من خوش گذشت!
بار اولم هست که یه همچین حرفی رو میزنم!
امیدوارم که این حرف بازم تکرار بشه!
فکر کنم این بار دیگه زیادی وراجی کردم!
اگه به من باشه اصلا حوصله نمیکنم این دری وریامو
بخونم!
ولی چه کنم که این اتفاقات خیلی جالب و مسخرس!
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه........!
و اما شعار همیشه و هر روز من :
غم و غصه دیگه بسه دل ما باید برقصه!
تا فردا فعلا بای بای ......!
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چی بگم از دست این دوستای بی معرفت!
حتی نمیان یه سری بزنن ، یه نظری بدن ، یه گله ای بکنن ، یه انتقادی یه چیزی........اما؟؟؟؟؟؟؟
دریغ از یه جمله!
فقط مشتری این وبلاگ اخرین قطره اشک عزیزم هست!
بقیه انگار که نه انگار!
مثلا ما یکی از بهترین دوستاشون هستیم!
اییییییییییییییییییییییییی خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوستی هم دوستی های قدیم!
خب از این حرفا که بگذریم سخن درس و مدرسه خوش تر است!
امروز روز نسبتا خوبی بود!
فقط زنگ اول معلم فیزیک چند تا فحش و تیکه بار بعضی بچه ها کرد و درد و دلش رو خالی کرد!
زنگ دوم مثل همیشه با معلم ادبیاتمون حال کردیم!
زنگ سوم هم شیمی خوب بود اما اگه مسخره بازی یکی از بچه ها نبود که بخندیم واقعا روز کسل کننده ای میشد!
ما خودمون خیلی کم بودیم که یک نفر دانش اموز جدید بهمون اضافه شد!
چه کار میشه کرد باید تحمل کرد!
اما خدا رو شکر بچه بدی به نظر نمیاد!
امیدوارم از جناح موافقین باشه نه مخالفین!
راستی یادم رفت بگم که زنگ اخر هم بی کار و علاف بودیم!
هیچ اتفاق مهمی هم نیوفتاد!
اما یک چیز مسخره روزم رو خراب کرد!
اخه نیم ساعت از تعطیلی مدرسه گذشته بود که ما تازه راه افتادیم به سمت خونه!
اخه راننده ی خنگمون یادش رفته بود که ما امروز ساعت ۲ تعطیل میشیم!
واسه همین نیم ساعت علاف راننده بودیم!
اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
در کل باید بگم که با این همه اتفاق های بد و خوب این مدرسه واقعا خوش حالم که تو این مدرسه هستم!
واقعا از خدا ممنونم که الطافش رو تا اونجا که صلاح من هست در حق من تموم کرده!
خدایا خیلی خیلی خیلی خیلی به توان یک میلیون دوست دارم!
خب دیگه این همه احساساتی شدن بسه!
نوبتی هم که باشه نوبت شعارم هست:
غم و غصه دیگه بسه دل ما باید برقصه!
راستی خواهش میکنم هر کسی میاد کمتر از دو تا نظر نذاره!
اخه از کم نظری دارم دق میکنم!
تا فردا فعلا بای بای.......
سلاااااااااااااااااااااااااام به خودم!
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای باورم نمیشه دوباره اومدم این وبلاگ مزخرف!
خیلی وقته که نیومدم!
یک ماهی میشه حتی بهش سر هم نزدم!
واقعا خوب بود!
چون دغدغه اینو نداشتم که حالا اپ کردم یا نه!
خوب بود یا چرت بود!
اما چه کنیم که باید این خاطره ها برام بمونه!
الان که دارم تایپ میکنم از خوش حالی تموم شدن امتحانات چرند ، مزخرف ، دری وری ، وقت گیر ، اسون در عین سختی و........ در پوست خودم نمیگنجم!
واقعا که چه حالی میده وقتی امتحانات رو میدی و راحت میشی!
اما حیف که این خوشی به زودی با امتحان های کلاسی که قراره از دوشنبه شروع بشه پایان میابه!
واقعا باید تاسف خورد برای این مدرسه!
نه تنها تعطیلی واسه استراحت بعد از امتحانات نمیده تازه امتحان میذاره!
دیگه واقعا این سیستم ایوووووووووووووول داره!
نمیدونم دیگه باید چی بگم واسه این برتامه ریزی مزخرف و چرت!
اصلا هیچی نگم بهتره!
سنگین ترم هستم!
خداوکیلی راست میگن بعضی ها برای رسیدن به مقاصدشون خودشون رو به اب و اتیش میزنن!
حتی حاضرن همه چیزشون رو از دست بدن واسه رسیدن به اون هدفی که حقشون نیست!
واقعا نمیدونم به یه همچین ادمایی چی باید گفت!
منکه دیگه بیخیال شدم!
چون کم اوردم!
اخه ادم اینقدر پر رو و زرنگ و حق خور!
واقعا که نوبره!
اما اینا مهم نیست ، مهم اینه که بالاخره چوب این حق خوری شون رو بخورن!
خیلی زود زود زود!
راستی نمیدونم چرا شکلک هایی که تو پست های قبلی هست ضربدر خوده!
دیگه باز نمیشه!
لطفا هر کسی دید که این اتفاق افتاده که شکلک ها واضح هستن بهم خبر بده که پاکشون نکنم!
شاید مال لپ تاپ خودم باشه!
در هر حال ممنون میشم اگه بهم سریعتر خبر بدین!
اخخخخخخخخخخخخخخخخخ تا یادم نرفته باید بگم که تو همینجا میخوام از تموم کسایی که دوستشون دارم تشکر کنم!
میدونم که هر چی بگم ممنونم بازم کمه!
واقعا که این روزا دوستی خوب کم شده!
اما دوستایی که من دارم واقعا تک هستن!
کاش میشد اسم تک تک شون رو می اوردم!
اما چه کنم که نمیشه!
اما اگه اومدن اینو بدونن که جز همان دوست های خوب من هستن!
شک نکنن!
در ضمن این وبلاگ مثل همیشه هر روز اپ میشه!
از کسایی که همیشه میومدن اینجا میخوام که بازم بیان!
چون قراره که خاطرات مسخره و شیرین این روزها اینجا تایپ بشه!
پس خواهشا نظر یادتون نره و اینکه بیاین و سر بزنین!
خب دیگه مثل اینکه برای امروز کافیه!
شعار همیشگی من :
غم و غصه دیگه بسه دل ما باید برقصه!
تا فردا فعلا بای بای
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بعد از مدت ها من دوباره اومدم!!
اما زیاد نمیمونم!!!!
چون بالاخره دی ماه هست و امتحانات ترم!
به هر حال اومدم تا هم اینجا رو از خاک گرفتگی نجات بدم هم اینکه تولد عیسی مسیح رو تبریک بگم!
تازه پنج روز دیگه هم کریسمسه وای که این بچه های امریکا و اروپا چه کیفی میکنن با این تعطیلات!
واقعا که خوش به حاشون!
اما مای بدبخت باید بشینیم و درس خونیم!
شاید از یه لحاظ هایی خوب باشه ولی ما هم بالاخره دل داریم!
دلم میخواد از همینجا به خودم قول بدم که حداقل تا دو سال دیگه بتونم در کنار این بچه ها کریسمس رو جشن بگیرم!
هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه !!!
چه قول دور و درازی!
اما خب به هر حال اینم یه جورشه!
تو این مدت یک ماه شاید نتونم دیگه اپ کنم چون به هر حال این نمرات برام واقعا مهمه!
اما بلافاصله بعد از تموم شدن این امتحانات لعنتی هر روز مثل قبل اپ میکنم!
مثلا فقط میخواستم بیام و گرد گیری کنم اما زیادی وراجی کردم!
بالاخره مسیح هم از پیامبر ها بوده دیگه!
پس باید تولدش رو تبریک بگیم!
همون طوریکه تولد حضرت محمد(ص) رو تبریک میگیم!
واقعا برای اونایی که مسیح رو به عنوان یک پیامبری که کتاب داشته قول ندارن متاسفم!
در هر حال من تبریکم رو گفتم !
به نظر من باید تولد تمامی پیامبرا رو تبریک گفت!
چون هر چی باشه خدا اونا رو مبعوث کرده که انسان ها رو هدایت کنند!
پس ما هم باید از تک تکشون قدر دانی کنیم!
خب دیگه خیلی وقت کشی کردم!
باید برم و درس بخونم تا یه وقتی افتضاح به بار نیارم!
راستی داشت یادم میرفت!
پیشاپیش کریسمس رو تبرییییییییییییییییک میگم!
و بالاخره شعار همیشگی:
غم و غصه دیگه بسه دل ما باید برقصه
تا یه روز افتابی و خوب دیگه فعلا بای بای.......!
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به خودم و این وبلاگ مسخره!
خیلی وقت بود که اپ نکرده بودم!
خوب بود!چون مجبور نبودم هی بیام سر بزنم و ببینم که کسی نمیاد نظر بده و و قتم رو تلف کنم و دری وری بنویسم!
اما خب بالاخره باید میومدم تا درباره این چند روز پر مخاطره و تنش زا صحبت میکردم!
وگرنه تو دلم میموند و غم باد میشد!
از این حرفا گذشته هفته پر باری داشتم!
هر روز امتحان!اونم چه امتحان هایی!
زمین شناسی،زبان انگلیسی،شیمی،زبان فارسی!
البته خدا رو شکر زبان فارسی مون لغو شد!
زبان انگلیسیمون هم یلدش رفته بود که امتحان داریم!
این وسط فقط بدبختی اش واسه ما بود که بشینیم کلی سر و کله بزنیم با این دو تا درس که نمره مستمر خوبی بگیریم!
ولی حیف که نشد!
حالا جای باحالش اینه که هفته دیگه هر روز امتحان داریم!
زبان انگلیسی،ریاضی،زیست شناسی،زبان فارسی،عربی،فیزیک!
واقعا که هفته خوبی رو پیش رو داریم!
هر کی ببینه کیف میکنه!
خوش به سعادت ما واقعا!
البته جای شکرش باقیه که حداقل شنبه رو داریم!
وگرنه دیگه قوز بالا قوز میشد!
امیدوارم که نمره های خوبی رو از این همه امتحان پشت سر هم بگیرم!
والا خیلی خیلی ناراحت میشم!
اما از امروز بگم که برنامه مدرسه برخلاف برنامه های مزخرف همیشگی شون خوب بود!
واقعا عزاداری برای امام حسین(ع) یه عالم دیگه ای داره!
منکه لذت میبرم وقتی تو همچین مجالسی میشینم به خاطر امام حسین(ع) گریه میکنم و سینه میزنم!
خیلی زجره وقتی اب توی دو قدمی تو هست اما نذارن که بری و اب بخوری!
جدا که سلام بر حسین!
این دو روز رو خیلی دلم میخواد ادم خوبی باشم!
نمیدونم چرا وقتی این عزاداری ها رو که میبینم منقلب میشم!
اما حیف که اثراتش فقط برای چند هفته است!
توی این یک هفته ای که گذشت خیلی اتفاقات خوب و بد افتاد!
که اگه بخوام همش رو بنویسم دو روز طول میکشه!
بنابراین از خیرش میگذرم!
شاید هفته دیگه هم هر روز اپ نکنم!
چون همون طور که نوشتم امتحان دارم مامان!
مثل قند با لبام بازی میکنه!
بعدشم که امتحانات ترم اول شروع میشه و من کم پیدا میشم!
شاید بیام و گه گداری سر بزنم!
و اگه حوصله داشته باشم یه اپ کوچولو هم بذارم!
در هر حال باید بگم که من خیلی بیچاره ام!
تو این سه روز همش باید درس بخونم!
چون امتحان های هفته دیگر رو نمیشه یه شبه خوند!
پس من میرم تا یه روز خوب و قشنگ و چرت دیگه!
ای وای داشت شعار یادم میرفت!
غم و غصه دیگه بسه دل ما باید برقصه!
خب تا بعد فعلا بای بای.............!!!